ماه پیشونی  و آرمانش ...
ماه پیشونی  و آرمانش ...

ماه پیشونی و آرمانش ...

96/8 اولین نیمرو...

...سه شنبه ها روز خوشبختیه...

سه شنبه ای در تابستان 96،... روز قبل نتوستم ناهار امروز پسرم را آماده کنم، صبح با عجله برایش شنیسل مرغ گذاشتم... وقت ناهار، نیمی از آن را خورده بود و نیمی دیگر مانده بود گویا کمی سفت شده بود...

تلفن کرد و گفت : جای آرد برنج کجاست میخوام برای خودم فرنی درست کنم.

آرد برنج تموم شده بود خواستم راضیش کنم به خوردن انچه در یخچال یافت میشه...خواستم براش سفارش غذا از بیرون بدم ....

هیچ یک را نپذیرفت ...اصرار داشت اشپزی کند ...نیمرو درست کند ...مجبور شدم از راه دور همراهیش کنم ...تا خیالم راحت باشد...


اینم اولین نیمروی آرمانی در یکی از سه شنبه های تیر 96...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد