ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
شیر را گرم کردم، بعد از به جوش آمدن منتظر ماندم تا بیست دقیقه ای بجوشد می خواستم ماستی که از آن تهیه می کنم سفت باشد و آب ندهد.....شیر گرم را در کوزه سفالی دهان گشادی ریختم و منتظر ماندم تا دمایش پایین بیاید و ولرم شود...آرمان را صدا کردم گفتم بیاید و ببیند به او توضیح دادم و نشان دادم که دو قاشق ماست را با کمی از آن شیر ولرم در کاسه ای هم زدم و به آن شیر اضافه کردم و درب را گذاشته و سپس با حوله ای ظرف را پوشاندم...گفتم که باید دما به تدریج پایین بیاید تا ماست درست شود....
پرسید :" اون دو قاشق ماستی که به عنوان مایه زدی چطور درست شده؟"
متوجه سوالش نشدم لذا گفتم ماست چوپان بود که از مغازه خریده بودم...
گفت:" منظورم اینه که اگه روش تهیه ماست این بوده، اون دو قاشق ماستی که به عنوان مایه میزدند چه جوری درست شده؟؟؟"
......
پ.ن: این خاطره مربوط به یکی از روزهای اردیبهشت 96 بود (ماه پیش)...