میگم دیشب خواب سنگینی بودی، سعی کردم بیدارت کنم برای خوردن قرص....ولی همه اش می گفتی تو رو بخدا بزار بخوابم... و آخر سر هم نتونستم بهت دارو بدم خوابیدی...
میگه: من گفتم تو رو بخدا؟؟ مطمئنی؟؟
میگم : حالا چه فرقی میکنه ...دقیقاً یادم نیست ...مقاومت میکردی در برابر تلاش من برای بیدار کردنت..
میگه: فرق می کنه...آخه هنوز بودنش برام ثابت نشده که به او قسم بدم...