ماه پیشونی  و آرمانش ...
ماه پیشونی  و آرمانش ...

ماه پیشونی و آرمانش ...

96/4 یه سوال دارم جواب میدی؟


حدود ساعت 13 بود که مثل روزهای دیگه، منتظر بودم و موبایلم به صدا دراومد...آرمان بود که مثل هر روز زنگ زده بود تا بگه رسیدم خونه....این کار هر روزش هست که از مدرسه رسید اول به من خبری میده...بیشتر وقتها تلگرافی میگه" رسیدم، گشنمه، خدافظ" و میره تا غذاشو گرم کنه ....

آره موبایلم به صدا دراومد خدا را شکر....مثل روزهای دیگه به سلامت رسیده بود خونه....کمی از مدرسه اش گفت از اینکه کوروش میگه کدوم کاندیدا بهتره و صفریانی میگه اون یکی بهتره و از این حرفهای معمولی....بعد یه دفعه پرسید:"یه سوال دارم جوابمو میدی؟؟" مردد گفتم آره...نگران بودم سوال بکنه در مورد اینکه به کی رای میدی و ...و من شرایطشو نداشتم در این مورد حرف بزنم...باز پرسید:"سوالمو جواب میدی؟"....گفتم اره، بگو ببینم سوالت چیه؟

گفت:" آخه، چرا من اینقد دوستت دارم؟؟؟؟"

...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد